چیزیم نیست ، خرد و خمیرم فقط همین / کم مانده است بی تو بمیرم ، فقط همین / از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز / در عمق چشم های تو گیرم ، فقط همین .
.

.

.

.

هر لحظه بهانه ی تو را میگیرم / هر ثانیه با نبودنت درگیرم / حتی تو اگر به خاطرم تب نکنی / من یک طرفه برای تو میمیرم .
.

.

.

.

من و تو میدانیم کز پی هر تقدیر ، حکمتی می آید ، من و فرسایش دل ، تو و تصمیم و مکان ، ما و تقدیر و زمان ، چه شود آخر دلتنگیها ! خدا می داند.

.

.

.

.

می نویسم به سلامتی مادرم

که بخاطر من شکمش را بزرگ کرد،

بخاطر او که خط چشمش را با عینک عوض کرد،

بخاطر او که میهمانی های شبانه را با شب بیدار ماندن در کنار من عوض کرد،

پول کیفش را با پوشک بچه عوض کرد،

بخاطر آن مادری که همه چیز را با عشق عوض کرد.

.

.

نظرات شما عزیزان:

barobax_love

ساعت17:37---30 مهر 1390

[وب سایت]

slm slm slm
boooooooooooooodooooooooooooo
biyaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa
montazeriiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiim
rasti 2nbale nevisande jadid migardim khasti begoo hatman

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: